بزارید داستانه عشقمو بهتون بگم 

من

یه بچه دهه هشتادی عاشق شدم عاشق یه دختر 

عشقه به همجنس و غیر همجنس نداره هردوش بده اونم عاشقم بود و دوسم داشت اما عرفان اومد اسمش تینا بود دوس پسرش عرفان اومدو نقشه هامو نقشه بر اب کرد خدا ازشون نگذره روانی شدم یه روز اومد بهم گفت ازت زده شدم و 

تمام .....!

چه سخته بدون کسی بمونی که یه روز عاشقش بودی

چه سخته یه روزی تو بمونیو یه سکوت اتاقتو یه اهنگه غمگیم

حال بدیه که عاشق باشی دلبر باشه ولی در کناره دلبریش لاشی باشه

خداجونم من جوونم سنی ندارم بهم صبر بده 

غمه از دست دادنش منو نابود میکنه اخه

خداجون چرا بخاطر اون عشقه منو له کرد زیر پامگه من کم گذاشتم

حرفام تو گلوم موندن و دارن تبدیل به بغض میشن 

خدا ازت نگذره 

غمه رفتنت کم گله نداره 

خداجونم منو جوون ناکام کن 

جوون ناکام.......!

دوستانه خوبم راستش دلم برای خودم میسوزه چون من عااااشقم 

عشق اسمش مقدسه من عاشق یه ادم پست بودم اره اشتباه انتخابش کرده بودم اون لیاقته منو نداشت از خودم تعریف نمیکنم ولی لیاقت عشقه منو نداشتت اره ما هممون دل شکسته ایم هممون عاشقیم عشق یعنی دیوونگی یعنی نرسیدن و بعد از چند روز گریه های شبانه عشق! چه اسمه قشنگی اسمش خوبه ولی درکش سخته حاله همه ی عاشقا همیشه بده کم پیش میاد کسی که شکست عشقی بخوره و عین خیالش نباشه بمیرم برای عاشقا بمیرم برای شما شکست عشقی خورده ها بمیره اون روانیی که تنهامون گذاشت 

بمیره!